تموم شدم واسش دیگه

ساخت وبلاگ
سلام...خدارو شکر یه جا هست که حرفامو بزنم... خدارو شکر اینجا هم دیگه نمیاد...راحت میتونم خودمو خالی کنم

نمیتونم بش بگم وضعمو...چون میدونم اگه بگم بهم ترحم میکنه...من اینو نمیخوام ...من نمیخوام واسه ترحم بهم محبت کنه...من میخوام واسه خودم منو دوس داشته باشه نه به خاطر الانم که دو روزه افتادم تو بیمارستان...میسناسمش...میدونم اگه امشب میدونست اینو هیچ رقمه ول نمیکرد بره...من نمیخوام اینو... اینو میخوام واسه خدوم باشه...این سه روز به قدری بم فشار اومده که از حال رفتم تو خونه دبگه... بش گفتم رفتم سر کار تا تو اوضاع عادی رفتار کنه و تصمیم بگیره چون من واقعیتو میخوام... که فوق العاده تلخه...خیلی تلخه...فردا باید پاشم..واسه خوانوادم باید پاشم... ایشالا خدا بهم کمک میکنه که پاشم... یه زمانی ابن جور موقع ها به اون میگفتم آرومم میکرد...ولی الان نمیشه بش بگم..رک بم گفت از آشنایی باهام پشیمونه... ولی خیلی خوبه... میگن یکیو دوس داری واسه چشاش...یکیو واسه نازش..یکیو واسه حرف زدناش .  ولی یکیو دوس داری نمیدونی واسه چی دوسش داری ...میگن این عشق واقعیه...رابطمون خیلی بالا و پایین ها داشته و الان تو سر آشیبیه بازم دوسش دارم..نمیدونم چرا با این همه که دعوا داشتیم بازم دوسش دارم..رک بم گفته کاش همو نمیشناختیم..ولی باز دوسش دارم..خیلی زیاد...

بهم میگه وابستگیت کمه بهم...میگم وابستتم ..میگه عجیبه...حدفامو قبول نداره... ولی من بی اون نمیتونم... 

آروم تر سدم که نوشتم... عسقمه....دوسس دارم...ازش هم نمیگذرم...واسه رسیدن بهش تلاش میکنم...همه کار میکنم...همه کار

یه روزی میشه  که دوسم داره...بش میگم بیاد وبلاگو بخونه...اون روزه که چقد به این روزامون میخندیم...ایمان دارم به این قضیه.. باورش دارم...

 

عاشقانه ای از جنس غرور......
ما را در سایت عاشقانه ای از جنس غرور... دنبال می کنید

برچسب : تموم شدم,من تموم شدم,دیگه تموم شدم, نویسنده : 7asheghaneeeha12 بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 9:14